کوهیار جان درود … !
زمانی که شما رو آوردن اوین منم نیز اونجا بودم .. گفتم داره بوی کوهیار میاد ها !! نگو شما رو گرفته بودند .. من بند دو الف بودم و شما گویا 209 ..در ضمن واقعن ناراحت شدم از فوت دوست صمیمی شما و تسلیت می گم این اتفاق ناگوار رو ..
در ضمن در مورد دادگاه ها هم اگه ممکنه یه راهنمایی بکن .. مال ما نمی دونی تقریبن کی برگزار میشه؟ ما رو یک ماه زودتر از شما گرفتند ،ولی مثل اینکه دادگاه شما برگزار شده ولی مال ما نه هنوز ..
باور کن توی همون اوین که بودم همش به یاد شماها بودم .. می دونستم اونور دیوار هستند دوستان و سایر همراهان ، و همین بهم آرامش میداد که تنها نیستم
به هر حال مواظب خودت باش ، خیلی خیلی زیاد ..
میگم بازجوی محترم یوزر بالاترینت رو گرفت یا نه؟! خاطراتت رو ننوشتی ؟! یه خرده واسمون تعریف کن ببینیم بند 209 چطور بود !همزمان با شما من و چند تن از دوستان در بند دو الف اسیر بودیم !
پس پشت مردمكانت فرياد كدام زنداني است … . . . . !
باز پیدات شد ؛ مردکیکه .
مبارکه کوهیار جان، عزیزی
پيدا شدم
پيدا شدم
پيداي نا پيدا شدم
می خونم برات. قهر نکن.
کوهیار عزیز خنده هایت پر از قداست است
دوستت داریم
خیلی مردی کوهیار. واقعا که کوهیاری. ایشا… وطن آزاد بشه
درود بر تو و همه مبارزین آزادی .و عدالت .
آزایت مبارک.
سلامتی سه کَس… زندونی و سرباز و بی کس
سلامتی سه تن… ناموس و رفیق و وطن
خوش اومدی برادر…
تنت به ناز طبیبان محتاج و مبتلا نباد…
کوهیار عزیز خبر آزادیت بهترین خبر تا این جای سال 91 بود امیدوارم امسال پر از خبرهی خوب باشه
شبی نبوده که بی فکر تو و دوستان دیگر در بند بگذرانم. مثل کوهی و ما در برابر بزرگی شما عزیزان حقیر! به امید آزادی
عزیزی؛ میای یا من بیام؟ کلی سفارش بوس و سیلی و … دارم از دوستان دور!
Par ailleurs, Frank, l’auteur de la tirade, totalement inconnu au bataillon, le restera. Si lui ou vous ne savez pas que ce n »est pas le patient qui choisit l’hôpital mais que ça relève soit de l&i;quosaffiliatron du médecin de famille avec un centre hospitalier, soit du type de traitement nécessaire, soit de la disponibilité d’accueil de l’hôpital, c’est que vous êtes deux ignorants.
بهترین خبری که این هفته رسید خبر آزادیت بود.
کوهیار جان، آزادیت مبارک!
ای کوهیار …
شاید همین روزا دیدیم همو.. انفرادیتت رو می پسندم..
فک میکردیم مُردی کوهیار.
پس ِ پشت ِمردمكان ات
فرياد كدام زنداني ست
كه آزادي را
به لبان برآماسيده
گل سرخي پرتاب مي كند؟
… ورنه
اين ستاره بازي
حاشا
چيزي بدهكار آفتاب نيست
کوهیار جان درود … !
زمانی که شما رو آوردن اوین منم نیز اونجا بودم .. گفتم داره بوی کوهیار میاد ها !! نگو شما رو گرفته بودند .. من بند دو الف بودم و شما گویا 209 ..در ضمن واقعن ناراحت شدم از فوت دوست صمیمی شما و تسلیت می گم این اتفاق ناگوار رو ..
در ضمن در مورد دادگاه ها هم اگه ممکنه یه راهنمایی بکن .. مال ما نمی دونی تقریبن کی برگزار میشه؟ ما رو یک ماه زودتر از شما گرفتند ،ولی مثل اینکه دادگاه شما برگزار شده ولی مال ما نه هنوز ..
باور کن توی همون اوین که بودم همش به یاد شماها بودم .. می دونستم اونور دیوار هستند دوستان و سایر همراهان ، و همین بهم آرامش میداد که تنها نیستم
به هر حال مواظب خودت باش ، خیلی خیلی زیاد ..
با نوشته هات زندگی میکردم، وقتی زندان بودی همش یادت بودم. مبارکه، خوش باش مرد
میگم بازجوی محترم یوزر بالاترینت رو گرفت یا نه؟! خاطراتت رو ننوشتی ؟! یه خرده واسمون تعریف کن ببینیم بند 209 چطور بود !همزمان با شما من و چند تن از دوستان در بند دو الف اسیر بودیم !
سلام آزادی…
سلام کوهیار..
سلام آزادی 🙂
خوشحالم که تا اومد تو بلاگم دیدم اولین بلاگی که به روز شده ماله شما بود
دلت پرواز مےداند
دستت روياندטּ
بيخيال هديه…
روشنے ماه!خودش حرف مےزند.